در دنیای معاملات بازارهای مالی ابزارها و روشهای متعددی برای تجزیه و تحلیل حرکات قیمت وجود دارد. روشی که بسیاری از معامله گران به آن متوسل میشوند، تحلیل دادههای قیمت است که در طول زمان رخ میدهد. این روش، که از اندیکاتورها برای سنجش قیمت استفاده نمیکند، به پرایس اکشن (Price action) معروف است.
پرایس اکشن نقاط ورود و خروج احتمالی را شناسایی میکند و بر اساس دادههای مربوط به قیمت، محاسبات خود را انجام میدهد. پرایس اکشن دارای سبکهای مختلفی است که با پیشرفت دنیای معاملاتی توسعه یافته و آن را نسبت به انواع جوانب بازارهای مالی سازگار کردهاند. در این مقاله از بلاگ آی تی بی، قصد داریم به مفهوم پرایس اکشن، نحوه استفاده و سبکهای مختلف آن بپردازیم پس با ما همراه باشید.
پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
به مطالعه و تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در بازارهای مالی مانند سهام، فارکس و کامودیتیها بدون استفاده از اندیکاتورها “پرایس اکشن” گویند. معامله گران و سرمایه گذارانی که از این سبک معاملهگری پیروی میکنند معتقدند که تمام اطلاعات مربوطه در خود قیمت منعکس میشود.
هدف آنها بررسی الگوها، روندها و شکلگیریها برای تصمیمگیری آگاهانه بدون تکیه بر شاخصها یا سایر عوامل خارجی است. با تفسیر نحوه عملکرد پرایس اکشن در شرایط مختلف بازار، معامله گران میتوانند اقدام به پیشبینی حرکات آتی قیمت و شناسایی نقاط ورود و خروج برای معاملات خود کنند.
یکی از جنبههای کلیدی تحلیلی پرایس اکشن، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت است. این سطوح توسط مناطقی تعیین میشوند که قیمتها از لحاظ تاریخی برای بالا یا پایین رفتن تلاش کردهاند. معاملهگران معمولاً از سطوح حمایت و مقاومت برای برنامهریزی استراتژیهای معاملاتی خود استفاده میکنند، زیرا آنها مناطق تغییر جهت یا تثبیت قیمت را نشان میدهند.
با بکارگیری دقیق پرایس اکشن در این سطوح، معامله گران قیمت میتوانند بینشی در مورد تمایل بازار به جهت صعودی یا نزولی را به دست آورند و بر اساس آن تصمیم بگیرند. به عنوان مثال، اگر قیمتها به طور مداوم از سطح مقاومت عبور نکنند، معامله گران ممکن است به فکر باز کردن معامله شورت برای دارایی خود باشند.
معاملهگران پرایس اکشن نیز الگوها و شکلهای نمودار را برای پیشبینی حرکات آتی قیمت تجزیه و تحلیل میکنند. این الگوها مانند اینساید بار، پین بارها و الگوی جعلی میتوانند اطلاعات ارزشمندی در مورد پویایی بازار ارائه دهند. هدف معاملهگران پرایس اکشن با درک و در نظر گرفتن این شکلها، شناسایی فرصتهای معاملاتی سودآور و مدیریت ریسک موثر خود است.
پرایس اکشن (Price Action) چگونه کار میکند؟
معاملات پرایس اکشن عوامل اساسی را که بر حرکت بازار تأثیر میگذارند و آن را نادیده میگیرد. در عوض به تاریخچه قیمت بازار، یعنی حرکت قیمت آن در یک دوره زمانی مشخص نگاه میکند. بنابراین، عمل قیمت یک تحلیل تکنیکال است، اما چیزی که آن را از اکثر اشکال تحلیل تکنیکال متمایز میکند این است که تمرکز اصلی آن بر رابطه قیمت فعلی بازار با قیمتهای گذشته یا اخیر آن است.
به عبارت دیگر، معاملات پرایس اکشن شکلی خالص از تحلیل تکنیکال است، زیرا شامل هیچ شاخص اندیکاتوری و مشتق از قیمت نمیشود. معامله گران پرایس اکشن فقط به دادههای دست اولی که یک بازار درباره خود تولید میکند، توجه دارند و این حرکت قیمت در طول زمان اتفاق میافتد.
تجزیه و تحلیل پرایس اکشن به معاملهگر اجازه میدهد تا حرکت قیمت بازار را درک کند و توضیحاتی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد تا بتواند یک سناریوی ذهنی برای توصیف ساختار بازار فعلی بسازد. معامله گران باتجربه اغلب درک ذهنی منحصر به فرد و “احساس درونی” خود از بازار را دلیل اصلی معامله سودآور خود میدانند.
معاملهگران پرایس اکشن از تاریخ گذشته حرکت قیمت بازار استفاده میکنند، معمولاً بر روی اقدام اخیر قیمت تا 6 ماه گذشته تمرکز میکنند و تمرکز کمتری بر تاریخچه قیمتهای دورتر دارند. این تاریخچه قیمت شامل نوسان سقف و کف در یک بازار و همچنین سطوح حمایت و مقاومت است.
یک معاملهگر میتواند از کنش قیمت بازار برای توصیف فرآیند تفکر انسانی در پشت حرکت بازار استفاده کند. هر شرکتکننده هنگام معامله در بازار، سرنخهایی را در نمودار قیمت بازار باقی میگذارد، این سرنخها میتوانند در نظر گرفته شده و برای پیشبینی حرکت بعدی در بازار استفاده شوند.
استراتژی های پرایس اکشن (Price Action)
استراتژیهای پرایس اکشن یک روش معاملاتی است که بر تجزیه و تحلیل حرکات تاریخی قیمت برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی آگاهانه تمرکز دارد. معامله گران با مطالعه الگوهای ایجاد شده توسط حرکات قیمت میتوانند جهتهای آینده قیمت را پیشبینی کرده و معاملات خود را بر اساس آن زمان بندی کنند. این رویکرد بر شاخصها یا فرمولهای پیچیده ریاضی تکیه نمیکند، بلکه بر اهمیت خود حرکت قیمت تأکید میکند.
معامله گرانی که از استراتژیهای پرایس اکشن استفاده میکنند معمولاً به دنبال سطوح حمایت و مقاومت کلیدی، خطوط روند و الگوهای کندل میگردند تا نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. نمودارهای زیر نمونههایی از چند استراتژی معاملاتی ساده قیمت را نشان میدهند که میتوانید برای معامله در بازار از آنها استفاده کنید.
الگوی اینساید بار ( Inside Bar Pattern)
الگوی اینساید بار یک الگوی دو کندلی است که از کندل داخلی و کندل قبلی آن تشکیل شده است که معمولاً به آن “کندل مادر” میگویند. کندل داخلی کاملاً در محدوده بالا تا پایین کندل مادر قرار دارد. این استراتژی پرایس اکشن معمولاً به عنوان یک الگوی شکست در نقاط مهم در بازارهای مالی استفاده میشود، اما اگر در سطح کلیدی نمودار شکل بگیرد، میتوان آن را بهعنوان سیگنال بازگشتی نیز معامله کرد.
الگوی پین بار (Pin Bar Pattern)
الگوی پین بار از یک شمعدان تشکیل شده است و نشان دهنده معکوس شدن در بازار است. سیگنال پین بار در بازارهای پرنوسان و بازارهای محدود به محدوده عالی عمل میکند و همچنین میتواند بر خلاف روند از سطح حمایت یا مقاومت کلیدی معامله شود. بدنه پین بار نشان میدهد که قیمت ممکن است برخلاف جهتی که دم نشان میدهد حرکت کند زیرا این دم معکوس شدن روند را نشان میدهد.
الگوی جعلی (Feke Pattern)
اصطلاح “الگوی جعلی” در پرایس اکشن به یک شکلگیری کندل استیک خاص اشاره دارد که اغلب در بازارهای مالی رخ میدهد. این ترکیبی از چند کندل است که منجر به سیگنال شکست یا برگشت اشتباه شده و باعث ایجاد عدم اطمینان در بین معامله گران میشود. الگوی جعلی معمولاً شامل یک اینساید بار است که به دنبال آن یک شکست کاذب از بالا یا پایین آن الگو، باعث ایجاد دستورات حد ضرر میشود و معامله گران بیتجربه را به دام میاندازد. این الگو را میتوان در بازههای زمانی مختلف مشاهده کرد و زمانی که نزدیک به سطوح کلیدی حمایت یا مقاومت شکل میگیرد، مهم تلقی میشود و بینش ارزشمندی را برای معاملهگران فراهم میکند.
معامله کردن با الگوی های پرایس اکشن
بیایید به چند نمونه واقعی از معامله با الگوهای پرایس اکشن نگاه کنیم.
اولین نموداری که به آن نگاه میکنیم یک الگوی جعلی که سیگنال فروش را به ما نشان میدهد. در این مثال، روند از قبل نزولی بود، زیرا میتوانیم مسیر نزولی کلی را ببینیم که از سمت چپ بالای نمودار شروع میشود و با حرکت قیمت به سمت چپ نمودار کاهش مییابد. بنابراین، این سیگنال فروش الگوی جعلی مطابق با روند نزولی در نمودار روزانه است. معامله با روند به طور کلی به یک تنظیم قیمت، شانس بیشتری برای سودآوری به شما میدهد.
نمودار زیر نمونهای از الگوی جعلی صعودی را در بازار در حال حرکت به سمت بالا نشان میدهد. به طور معمول، زمانی که یک بازار دارای یک سوگیری کوتاه مدت قوی است، به این معنی که اخیراً و به شدت در یک جهت حرکت میکند، یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند مطابق با آن در حرکتهای کوتاه مدت قیمت، معامله کند.
در مثال بعدی، ما به الگوی اینساید بار نگاه میکنیم. این نمودار هم یک سیگنال اینساید بار نزولی ترکیب شده با پین بار را نشان میدهد. ترکیب الگوهای پرایس اکشن با هم در بازارهای مالی مانند آنچه در نمودار زیر میبینیم بسیار خوب عمل میکنند.
آخرین نمودار مورد نظر نمونههایی از الگوی پین بار را نشان میدهد. به حرکتهای بالا و بزرگی که به دنبال هر دو سیگنال خرید پین بار انجام میشود توجه کنید. همچنین، توجه داشته باشید که چگونه این کندلهای پین بار هر دو دارای دم یا سایههای بلند در مقایسه با برخی از کندلهای دیگر در این نمودار هستند که ممکن است آنها را اشتباهی به عنوان کندلهای پین بار شناسایی کنید. کندلهای پین بار با سایههای بلند خوب مانند این دو، که به وضوح از قیمت اطراف بیرون زدهاند، اغلب استراتژی بسیار خوبی برای معامله هستند.
معامله الگوهای پرایس اکشن با تلاقی با سطوح حمایت و مقاومت
معامله با سیگنالهای مربوط به پرایس اکشن نه تنها به خود سیگنال مربوط میشود، بلکه به محل شکلگیری سیگنال در نمودار نیز مربوط میشود. هر پین بار، اینساید بار و غیره برابر با انچه در تصور شما است ایجاد نمیشود. بسته به جایی که سیگنال پرایس اکشن در یک بازار شکل میگیرد، ممکن است سیگنالهای نادرست به شما ارائه دهد و نتوانید آن را معامله کنید.
بهترین سیگنالهای پرایس اکشن، آنهایی هستند که در نقاط “تلاقی” در بازار شکل میگیرند. تلاقی، به سادگی به معنای “گردهم آمدن” افراد یا چیزها است. در مورد معاملات پرایس اکشن، ما به دنبال منطقهای در نمودار هستیم که حداقل چند مورد با سیگنال ورود با پرایس اکشن مطابقت داشته باشند. وقتی این اتفاق میافتد، میگوییم سیگنال پرایس اکشن تلاقی با سطوح مهمی یافته است.
در مثال نمودار زیر، میتوانیم یک نمونه خوب از الگوی پین بار با تلاقی را ببینیم. نقطه تلاقی این است که پین بار در جهت بازار با روند صعودی شکل گرفته و در سطح حمایت در آن روند صعودی، زیر این الگو تشکیل شده است. بنابراین، ما تلاقی الگوو سطح حمایت را داریم و هر چه یک سیگنال پرایس اکشن دارای عوامل همسوتر باشد، معامله با احتمال موفقیت بیشتری در نظر گرفته میشود.
انواع سبک های پرایس اکشن
پرایس اکشن روندها و شکلهای مختلفی را در بر میگیرد که میتواند به سرمایه گذاران و معامله گران در تصمیمگیری آگاهانه کمک کند. حال پرایس اکشن دارای سبکهای مختلفی است که بزرگان این حوزه توانستهاند آن را توسعه بدهند و هر سبک دارای ویژگیها الگوی مخصوص خود است. در این بخش میخواهیم به انواع سبکهای پرایس اکشن در بازارهای مالی بپردازیم.
سبک پرایس اکشن RTM
ایف میانته کسی است که امروز همه او را صاحب و مبدع سبک RTM میدانند. همه چیز از تالار گفتگو سایت فارکس فکتوری در سال 2011 شروع شد، جایی که ایف و ردسورد 11 با قرار دادن چارتهایی از سبک تازه یخود سعی در پیشبینی رفتار قیمت بدون استفاده از اندیکاتورها و الگوهای قیمتی گذشته داشتند.
آنها سعی کردند با مفاهیمی جدید حرکت قیمت را توجیه کنند و به سمت پیشبینی رفتار بعدی قیمت گام بردارند. برای اینکار آنها این اصل را بنا گذاشتند که بیگ بویز (اسمارت مانی، هات مانی، بانکها و موسسات مالی بزرگ) سرنوشت قیمت را تعیین میکنند و آنها برای اجرا و پر کردن سفارشات بزرگ خود مجبورند از معامله گران خرد به عنوان نقدینگی استفاده کنند. پس اساس سبک RTM را حقهها و شگردهای بیگ بویز تشکیل میدهد.
بر همین مبنا آرام آرام افراد دیگری مانند هری و سالیوان و مایکل که بعدها از مسترهای آکادمی RTM شدند هر کدام مفاهیمی به سبک اضافه کردند که رفتار بیگ بویز را بهتر توضیح دهد مثل FL یا FOF و…
سبک RTM گسترش یافت و بعدها به وسیله یمنصور ساپاری در مالزی و اندونزی گسترش یافت و امروزه شاگردان منصور ساپاری مثل هانزو و نورا بیسترا از مدرسان این سبک هستند. برای شناخت سبک RTM دانستیم که کار معامله گران این سبک خواندن دست بیگ بویز و همراه شدن با بانکها و موسسات مالی است. در این سبک معامله گران سعی میکنند استاپ لاس معامله گران خرد را شناسایی و هنگامی که معامله گران خرد به دام میافتند از این فرصت استفاده کنند و وارد معامله شوند.
در این مسیر، مقاله یخوانش قیمت که توسط ایف میانته نگاشته شده و توسط جناب آترین از معامله گران ایرانی ترجمه شده است میتواند نگاه کلان و ساختارمند سبک RTM را به نمایش بگذارد. به طور خلاصه در RTM ابتدا گذشته یچارت مورد بررسی قرار میگیرد و نواحی مهم و آرایش حرکتی گذشتهی قیمت تحلیل میشود بعد از آن به نواحی مهم آینده و چگونگی آرایش رسیدن قیمت به آن نواحی توجه میشود که متناسب با آن تصمیمگیری برای ورود به معامله انجام خواهد شد.
سالیوان (سلمان انفرادی ) به عنوان نخستین ایرانی توانست توسط ایف مقام مستر آکادمی RTM را کسب کند. همچینن اون تاپیکهای RTM را به فارسی ترجمه کرده که کاری بسیار ارزشمند و تاثیرگذار برای استفادهی معامله گران ایرانی است. سبک RTM از دو جریان متاثر است نخست، سم سایدن و مباحث عرضه و تقاضای او (S&D) و دوم، FXS که توسط مدیر سایت PARACURVE با نام استیو وارد، راه اندازی شد.
ویژگی های مثبت RTM
- سعی در درک عمیق حرکات قیمت، سعی در منطقی کردن و توجیه کردن حرکات و در نتیجه قابل پیش بینی کردن رفتار مارکت
- استاپ لاس های کوچک
- تارگت های بزرگ
- ساختار بندی کردن مارکت و تعیین رفتار های مختلف مارکت و معنی هر کدام (معنی دادن به حرکات مخلف قیمت)
- معامله کردن استاپ لاس های معامله گران کلاسیک
- بررسی آرایش های قیمتی هنگام رسیدن به فلگ ها(محل بارگزاری سفارشات بیگ بویز) و آرایش واکنش قیمت بعد از رسیدن به آن و آنگاه تصمیم گیری برای ارزان یا گران بودن قیمت آن اینسترومنت
- یکی از قویترین سبک های تحلیل رفتار قیمت
ویژگی های منفی RTM
- عدم فهم تایم فریم و سعی میکنند فرکتالی از ساختار ها، الگو ها و رفتار های قیمت ارائه کنند اما باز همچنان شهودیست و قوانین استوار و یکسانی ارائه نمیشود.
- عدم درک سشن ها و اهمیت روز هفته و ساعت روز در آن سشن خاص
- ساختن یک دشمن فرضی به نام بیگ بویز و ایجاد توهمی به نام استاپ هانت
- گویا سبک RTM بیش تر از اینکه به تریدر شدن افراد کمک کند به تحلیلگر شدن آنها کمک میکند و مطابق شواهد بیشتر RTM کاران فقط در تحلیل گذشته ی بازار قدرتمند هستند. پس توصیه میشود علاوه بر یادگیری RTM آنرا با سبک های مبتنی بر ترید ترکیب کنید.
- روحیه ی پیش بینی پذیری حرکات قیمت که شدیدا ضد روحیه ی تریدرهای بزرگ است. تریدر های بزرگ هرگز مدعی پیش بینی رفتار های مارکت نیستند اما این سبک و بعضی مستر های آن مدعی این هستند که استاپ نمیخورند و یا وین ریت بالای 90 درصد در بلند مدت دارند!
سبک پرایس اکشن ICT
مایکل هادلستون (Michael Huddleston) که اصالتی آمریکایی دارد، بنیان گذار و استاد سبک ICT از دانشجویان لری ویلیامز بوده است؛ مایکل چیزی غریب به 30 سال سابقه یتدریس و ترید در کارنامه یخود دارد. او تاکنون بیش از 50 هزار معاملهگر را آموزش داده و برای ترید آماده کرده است.
مایکل علاقه زیادی به مفهوم نقدینگی دارد و او با صحبت با بانکدارهای بزرگ متوجه کارکرد الگوترید (معامله یالگوریتمی) در خرید و فروش توسط آنها شد و سپس با مهندسی معکوس، ذهنیت و دلایل معامله یآنها را کشف کرده و با جمع آوری این اطلاعات، سبک ICT را بنیان گذاشته است.
نام این سبک به تریدرهای درون حلقه به فارسی ترجمه میشود. یعنی تریدرهایی که از راز بزرگ بازیگران مارکت و جمع آوری نقدینگی توسط آنها آگاه هستند. در سبک ICT، قیمت به دنبال نقدینگی میرود، یعنی جایی که سفارش زیادی آنجا موجود باشد؛ چرا؟ چون مارکت میکرها باید سفارشات خود را پر کنند. یعنی اگر میخواهند بخرند باید کسی باشد که به آنها بفروشند و برعکس.
سبک ICT ترکیبی است از پرایس اکشن کلاسیک به همراه اندکی ایده از عرضه و تقاضا و همچنین مهارت درجمع آوری نقدینگی است. این سبک یکی از سکبهای نزدیک به سبک RTM در پرایس اکشن است به دلیل اینکه مایکل به مارکت میکر اشاره میکند و ایف میانته به بیگ بویز. با نگاه دقیقتر آشکار میشود که این سبک به دنبال بررسی ساختار حرکت قیمت به وسیله یتحلیل تکنیکال کلاسیک و محلهای احتمالی وجود نقدینگی به وسیله یاردر بلاکها در نمودار است.
یکی از مهمترین ویژگیهای مثبت مایکل صبوری او در تدریس است و بارها نکات را با حوصله و مثال روی چارت برای دانشجویان توضیح میدهد و همچنین تلاش کرده مینی کورسهایی با نامهای مختلف برای جا انداختن مطلب در ذهن دانشجو طراحی و ضبط کند که از کارهای بسیار مفید و مؤثر برای یادگیری نزد دوستداران ICT محسوب میشود.
ضعف اصلی ICT شاید عدم وجود درک مناسب از سیکلها و ایونتهای وایکوفی موجود در مارکت به شمار آورد و به همین دلیل بسیاری از دانشجویان قدیمی مایکل به ترکیب این سبک با سبک ریچارد وایکوف و ایجاد سبکهای جدید برای خود دست زدهاند برای مثال میتوان از WWA و فانتوم، کوانتوم و… را نام برد.
نبود وجود درک درست از ساختار حرکت قیمت، تایم فریمها و الویتهای خرید و فروش و بهینهسازی نواحی از مباحثی هستند که ضعف به نسبت به آشکاری در سبک ICT از آن مشاهده میکنیم. اما با وجود نقدها و نکاتی که میتوانست بهتر باشد باید قبول کنیم در ICT، به خصوص مهمترین کورس مایکل با نام منتورشیپ که سالیانه برگزار میشود و از ژانویه تا دسامبر ادامه دارد و این در جای خود تحسین برانگیز است.
همچنین مایکل هادلستون دادههای فاندامنتال کلان و نیز از سنتیمنت بازار یعنی اخبار مهم روزانه یبازار برای دیدگاه حرکتی بهره میبرد که به همین دلایل میتوان ICT را یکی از کاملترین سبکهای تحلیلی برای بازارهای مالی به شمار آورد.
ویژگی های مثبت ICT
- پرداختن ویژه به بحث نقدینگی ها
- بررسی و تحلیل تاثیرات نقدینگی و رفتار قیمت در بازار با این نگاه
- بررسی موشکافانه ی سشن ها و رفتار های قیمتی در سشن ها و سایکل های روزانه و هفتگی
- بررسی تاثیرات نماد های های متفاوت بر یک دیگر (کورولیشن)
- بررسی قیمت در سطوح مهم و واکنش های قیمت بر اساس نقدینگی موجود در بازار
- درک و دیدگاه کلی از بازار با استفاده از ابزار های پرایس اکشن مفهومی و ساده
- نکات آسان و قابل فهم در مینی کورس ها و کورس های جامع
- مثال های فراوان و صبوری مدرس (مایکل هادلستون)
ویژگی های منفی ICT
- عدم بررسی دقیق ساختار های کلان بازار
- نبودن دسته بندی با دقت برای اردر بلاک ها (ضیف تر از سبک های مبتنی بر عرضه و تقاضا )
- ضعف در بررسی روابط مولتی تایم سطوح و نواحی
سبک پرایس اکشن لنس بگز (Lance Beggs)
لنس بگز معاملهگر تمام وقت استرالیایی است که از قدیمیترین اساتید پرایس اکشن به حساب میآید. او با ارائه ی6 کتاب به زبان انگلیسی سبک خود را توضیح میدهد و بعد از آن در کتابی دیگر به اسکلپ و چگونگی آن با توجه به پرایس اکشن لنس میپردازد. او صاحب سایتی است که در آن دورههای منتورشیپ برگزار میکند و ایدههای معاملاتی و فورکستهای روزانه و هفتگی برای مشترکین خود از طریق ایمیل ارسال میکند.
پرایس اکشن لنس بگز سبکی کاربردی و جامع که در عین سادگی، کارآمد است. این سبک بیشتر از اینکه تحلیل محور باشد، ستاپ محور است و از سه استراتژی ثابت (شکست، برگشت و شکست جعلی) برای معاملهگری بهره میبرد. این سبک، سبکی ساده از جنس تحلیل تکنیکال کلاسیک است که خلاقیتهای شخصی آقای لنس باعث شده پرایس اکشن جذابی به مخاطبان ارائه گردد. اما واقعیت اینست این سبک در تحلیل بازار در عین کارآمدی بسیاری نکات را در نظر نگرفته است و پاسخی برای سوالات مطرح شده ارائه نمیدهد؛ مثلا برای سشنها، بحث روند و ساختار حرکتی بازار، نواحی عرضه و تقاضا و… صحبتی به میان نرفته است.
در مجموع به نظر میرسد این سبک برای شروع پرایس اکشن و وارد شدن به دنیای آن بسیار قدرتمند و منطقیست اما شاید بد نباشد که با سبکهای تحلیلی دیگر مانند وایکوف و آلفونسو و حتی البروکس ترکیب شود تا در تحلیل و استراتژیهای قدرتمندتر عمل کند.
ویژگی های مثبت پرایس اکشن به سبک لنس بگز
- ایده ی تایم فریم های فراکتالی : لنس تاکید میکند که خودش از تایم فریم های 3 دقیقه و 27 دقیقه برای تحلیل و از تایم فریم 1 دقیقه برای ورود استفاده میکند. (تایم فریم های توان 3)
- نگاهی ساده و منطقی به تحلیل بازار : دلایلی که برای تحلیل ارائه میکند، خواننده و بیننده را در اکثر موارد قانع میکند.
- مقایسه ی قدرت کندل ها به شکل منطقی: تقسیم کردن نواحی بسته شدن کندل و طول سایه و دیگر اجزا و تعیین قدرت کندلها بر اساس این موارد
- قدرت و ضعف لگ ها (تاخیر) و آرایش آنها: مقایسه ی بین لگ ها و تعیین قدرت و ضعف آنها و آنگاه تعیین روند احتمالی آینده
- وجود استراتژی های شفاف و دقیق: استراتژی های برگشت، شکست جعلی و شکست و پولبک (3 ستاپ)
- الگوهای کندلی برای ورود
- مدیریت معاملات باز
- آموزش ژورنال نویسی
- در مجموع سبکی جامع از تحلیل تا معامله
ویژگی های منفی پرایس اکشن به سبک لنس بگز
- عدم توجه به تایم فریم سطوح و نواحی و حرکات بازار
- عدم توجه به آرایش لگ ها و زوایای حرکت قیمت (مثلا شارپ بودن یا فشرده بودن برای لنس آنچنان اهمیت ندارد)
- عدم شفافیت در بحث شکست های جعلی
- عدم بحث از سشن های معاملاتی و رابطه ی بین زمان و قیمت
سبک پرایس اکشن سم سیدن (Sam Seiden)
سم سایدن معاملهگر و مدرس آمریکایی بازارهای مالی به خصوص فارکس و بازار سهام آمریکا که مبدع سبک عرضه و تقاضاست. سم سایدن در گذشته به عنوان کارمند یک تریدینگ فلور (اتاق معامله) مشغول بوده است که در حقیقت او دستورات بانکها و موسسات مالی بزرگ را در تریدینگ فلور نیویورک یا شیکاگو به بازار وارد میکرده است. نکته یجالب توجهی که توجه سم سایدن را جلب کرد، این نکته بود که بیگ بویز (موسسات بزرگ و بانک ها) بر خلاف ذهنیت معامله گران خرد که بر اساس تحلیل تکنیکال مرسوم معامله باز میکردند، سفارشاتشان را قرار میدهند. از اینجا جرقهای در ذهن سم سایدن شکل گرفت که بنیان سبک جدیدی از تحلیلگری را بنا نهاد.
عرضه و تقاضا، نام سبک سم سایدن است؛ سبکی که بعدها سبکهای RTM، آلفونسو مورنو و ICT آنرا بهینه کردند و پیشرفت دادند. سبک عرضه و تقاضا بر مبنای ذهنیت معامله گران خرد در تقابل با ذهنیت معامله گران بانکها و موسسات مالی بزرگ است. در این سبک نواحی دارای ذهنیت هستند، نواحیای که قیمت در آنجا پر سرعت حرکت کرده و کندلهای بزرگ و قدرتمند صعودی یا نزولی را ساخته است. در حقیقت سم سایدن عامل ایجاد این کندلهای بزرگ و حرکات سریع را ورود بانکها و موسسات مالی بزرگ به معامله میداند و در مرحله یبعد که قیمت به آن ناحیه باز میگردد انتظار میرود که آن ناحیه دوباره دارای ذهنیت باشد و قیمت را در جهت قبلی پرتاب کند. چرا این اتفاق میافتد؟
سم سایدن اشاره میکند که بانکها باید نقدینگی لازم برای پر کردن تمام سفارشات خود را فراهم کنند و با دوباره بازگشتن به سطح قبلی که روی آن ذهنیت ایجاد کرده بودند در حال پر کردن سفارشات خود هستند. در این سبک ما سعی میکنیم با بیگ بویز همراه شویم و بر خلاف تحلیل تکنیکال مرسوم وارد معامله شویم.
سبک عرضه و تقاضای سم سایدن سبکی کارآمد و نوین است که منشا ایده در ذهن بسیاری از شاگردان و غیر شاگردان او شده است. آقایان ردسورد، ایف، آلفونسو، مایکل هادلستون همگی از ایده یسم سایدن استفاده کرده و سعی کردند آنرا شخصیسازی کنند یا با کلاسیک ترکیب کنند و سبک خودشان را بسازند.
این سبک، سبکی ساده و در عین حال کارآمد است و در مجموع به نظر میرسد این سبک برای شروع پرایس اکشن نوین که عرضه و تقاضا است و وارد شدن به دنیای آن بسیار موثر و منطقی است اما شاید بد نباشد که با سبکهای تحلیلی شاگردان سم سایدن، نقایص آن برطرف شود.
ویژگی های مثبت پرایس اکشن به سبک سم سایدن
- ابداع سبک عرضه و تقاضا (سوپلای اند دیمند یا S&D)
- دنبال کردن نشانه های ورود بانک ها و موسسات مالی به وسیله ی حجم کندل ها و همچنین ارائه ی دیدگاه پر کردن سفارشهای بزرگان بازار به وسیله ی معامله گران های خرده پا (یعنی تحلیل تکنیکال کلاسیک به این علت به وجود آمده تا معامله گران خرده پا، نقدینگی بزرگان بازار را تامین کنند، یعنی جایی که آنها استاپ میخورند، بزرگان فرصت برای سود پیدا میکنند.)
- ایده ی سفارش جا مانده روی سطوح (یعنی بانک ها و موسسات مالی نمیتوانند تمام سفارش های خود را به یکباره وارد بازار کنند پس قیمت را دوباره به نقطه ی اولیه باز میگردانند تا از نو سفارش هایشان را وارد بازار کنند. )
- تعیین قدرت و ضعف حرکات بر اساس حجم و نمره دهی به بیس ها از 10 برای ورود به معامله
- سعی در خواندن دست بانک ها و موسسات مالی و رهایی از تکنیکال کلاسیک
- کشف نشانه ی ورود بانک ها و موسسات مالی به بازار به وسیله ی حرکات رالی و دراپ
- وارد کردن ادبیات رالی، دراپ و بیس در تحلیل تکنیکال و بنا نهادن مقیاسی جدید برای فهم نمودار
- سادگی و انعطاف در دیدن نمودار و تذکر به شاگردان برای عدم پیچیده کردن سبک S&D
ویژگی های منفی پرایس اکشن به سبک سم سایدن
- عدم توجه به تایم فریم رالی، دراپ و بیس ها (عدم فهم تایم فریمی و فرکتالی حرکات و بیس ها)
- عدم شفافیت در استراتژی های معاملاتی(از ورود های شفاف و منطقی بحثی به عمل نمیآید)
- عدم اعتقاد به اهمیت کندل ها و آرایش آنها و توجه بیشتر به نواحی مهم و دارای ذهنیت که توسط بانک ها و موسسات مالی ساخته شده اند.
- عدم ارائه ی مفهوم روند یا تغییر روند (به تشکیل سقف و کف ها و پیوتها بی اهمیت است.)
- عدم پرداختن کافی به مباحث مهم معامله گری مثل روانشناسی و مدیریت سرمایه و حتی مدیریت معامله های باز یا ثبت و تحلیل معاملات گذشته
سبک پرایس اکشن الفونسو مورنو (Alfonso Moreno)
آلفونسو مورنو معاملهگر 50 ساله یاسپانیایی صاحب سبک ستاند فورگت (S&F) است. او که از مهاجران لاتین تبار آمریکای جنوبی به اسپانیاست، کار خود را از سال 2009 به عنوان یک معاملهگر پس از آشنایی با سم سایدن مبدع سبک عرضه و تقاضا (S&D ) آغاز کرد. بعد از چهار سال از شروع معاملهگری و کار کردن با سبک عرضه و تقاضای سم سایدن در سال 2013 اولین کورس آموزشی خود را برگزار کرد. او در دوره یآموزشی سال 2013 این کورس مبنای کار را همان عرضه و تقاضا قرار داده و نکات خوبی از تجربیات خودش را به آن اضافه کرده و سبک پرای اکشن الفونسو مورنو را ابداع کرد.
آلفونسو که صاحب سایت و برند ستاند فورگت نیز هست از سال 2018، کورس جامع و متفاوت خود را که همراه منتورشیپ بود ارائه کرد، تحلیلهای هفتگی با سبک S&F و همچنین پرسش و پاسخ و رفع اشکال از مزایای کورس 2018 او محسوب میشود. آخرین کورس او با همان درون مایه یدوره یسال 2018 و نکات جدیدتر با عنوان کورس سال 2022 در دسترس است.
سبک جناب آلفونسو دارای نکته مثبتی است که بسیاری از سبکها از نبود آن رنج میبرند و آن هم عدم وجود شفافیت است!
منظور از عدم وجود شفافیت در سبکها بلاتکلیفیای است که برای معاملهگر به وجود میآورند و در موقعیتهای بسیاری معاملهگر نمیداند که چه باید بکند و هیچ اولویت و مبنای دقیقی برای ورود یا عدم ورود و مدیریت معاملههای خود ندارد که در نهایت این اشکال باعث اتفاقات ناخوشایند برای سرمایه و بالانس معاملاتی او خواهد شد.
سبک S&F (ستاند فورگت) با قوانین شفاف مبتنی بر بک تست و واقعیات تجربی آلفونسو مورنو از بازار است. هرچند ممکن است از نبود وجود نگاهی عمیق و مفهومی نسبت به رویدادهای بازار رنج ببرد اما در بخشی که سبک قدرتمند نیست هیچ تمرکزی صورت نگرفته و صرفا به بررسی عرضه و تقاضا پرداخته میشود.
وجود قواعد شفاف مخصوصا در بخش تعیین حد سود و حد ضرر معامله و مدیریت معاملهها از سردرگمی معاملهگر جلوگیری میکند و ایجاد دیسیپلین و نظم در معاملات که خود به خود در روح این سبک وجود دارد، کمک شایانی به پیشرفت شخصی معاملهگر خواهد کرد.
و این امر همان چیزی که بسیاری از سبکها منجمله RTM در آن دچار ضعف هستند. این نگاه محکم در مراحل ابتدایی معاملهگری بسیار ضروریست اما در مراحل بعدی مثل ایجاد نگاه پویا و خلاقانه به بازار که در دیگر سبکها به چشم میخورد در سبک آلفونسو به مانند دیواری عمل میکند و مانع پرورش این نوع نگاه خلاقانه میشود.
ویژگی های مثبت سبک آلفونسو
- ایده ی تایم فریم : آلفونسو برای نواحی سوپلای و دیمند (عرضه و تقاضا) تایم فریم قائل است و بسیار بر قدرت نواحی تایم های بالاتر تاکید دارد.
- مفهوم تاثیر گذاری تایم فریم های بالاتر بر تایم فریم های پایین تر و تایم فریم قائل بودن برای هر سطح : برای مثال یک ناحیه ی هفتگی قدرت آن را دارد که یک ناحیه ی روزانه را از میان بردارد.
- مقایسه ی قدرت و کیفیت ناحیه ها : قدرت بر اساس تایم فریم، تعداد کندل های پر قدرت و همچنین تعداد برخورد با ناحیه (ناحیه ی عرضه و تقاضا) تعیین میشود.
- ورود بدون نیاز به حضور؛ بر مبنای لیمیت و بصورت ست اند فورگت در تایم های بالا: از نظر روانشناسی درگیری ذهنی معامله گر به حداقل میرسد و این بسیار کمک کننده به سودده بودن معاملهگر خواهد کرد.
- وجود استراتژی های ادامه ترند و استراتژی های بازگشتی: استراتژی های مختلف در جهت روند و همچنین بر اساس نواحی قدرتمند که این دقت و نظم در کمتر دوره ای دیده میشود.
- وجود قوانین شفاف و محکم
- ارزش گذاری و اولویتبندی حرفه و شفاف نواحی عرضه و تقاضا
ویژگی های منفی سبک آلفونسو
- عدم وجود درک مناسب از آرایش و ساختار قیمت: آلفونسو، شیوه ی رسیدن قیمت به نواحی، زوایای حرکت و سیکل های حرکتی را شرح نمیدهد و بیشتر بر روی نواحی و اعتبار و قدرت آنها کار میکند.
- عدم توجه به محل و علت شکل گیری پیوت ها (قله ها و دره ها)
- عدم درک مناسب در مبحث شکست ها (برک اوت ها)
- عدم وجود نگاه داینامیک و پویا به مارکت (خلاقیت و نوآوری و نگاه مفهومی به نمودار)
سبک پرایس اکشن اسمارت مانی (Smart Money)
اساس سبکهای اسمارت مانی که معمولا با ایده از سبک ICT به وجود آمدهاند، نقدینگی و لیکوییدیتی است. تحلیلگران این سبکها، به دنبال نواحی دارای نقدینگی هستند، یعنی جایی که مارکت میکرهای بازار علاقه دارند قیمت را به آنجا ببرند تا بتوانند سفارشهای خود را آنجا پر کنند.
از قدیمیترین سبکهای اسمارت مانی، میتوان به BTMM اشاره کرد که از سال 2011 به وسیله یاستیو مائورو به معنای (Beat The Market Maker) شکست دادن بازارسازها است شروع به کار کرد؛ که البته استیو مائورو با اندیکاتورها و مووینگ اوریجها کار میکند و کمی از پرایس اکشن به معنای عام آن فاصله گرفته است. استیو از شاگردان مایکل هادلستون بنیانگذار سبک ICT است.
از دیگر سبکهای اسمارت مانی میتوان به سبکهای فانتوم، کوانتوم استون کپیتال، Fxs، فیلیپینگ مارکتس، Hustle، ELev8، Njat، فوتون، pip R us، رایز، Reim fx و… اشاره کرد
تقریبا همه یعزیزان یک حرف میزنند با کمی شخصیسازی مفاهیم و ترکیب با سبکهای دیگر، گاهی از کلاسیک کمک میگیرند، گاهی از عرضه و تقاضا؛ اما مهمترین نکتهی مثبت آنها اینست که از وایکوف و چرخههای ایونت محور آن استفاده کردهاند و سبک ICT را اندکی بهینه کردهاند.
سبک پرایس اکشن ال بروکس (Al Brooks)
آقای البروکس در 23 فوریه 1952 در آمریکا به دنیا آمد (او اکنون 70 ساله است)، او در سن 40 سالگی حرفه یخود که چشم پزشکی بود را رها کرد تا کار خود را به عنوان یک معاملهگر تمام وقت پرایس اکشن آغاز کند. آقای بروکس، لایسنس پزشکی خود را از دانشگاه شیکاگو گرفته است و علاوه بر آن، تعداد زیادی مقاله و ژورنال علمی راجع به بیماریها و جراحی چشم نگاشته است.
او در لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا در کشور ایالات متحده موسسه یآموزشی معاملهگری خود را راه اندازی کرده و همچنان در آن مشغول تربیت معامله گران در سطح جهانیست. ناگفته نماند که آقای بروکس در رزومه یخود سابقه یتدریس در دانشگاه Emory را نیز دارد و مدتی به عنوان استاد در آنجا مشغول تدریس به دانشجویان بوده است.
البروکس، تکنیکها و تجربیات خود از حرکات قیمت را با علاقمندان معاملهگری در قارههای مختلف به اشتراک گذاشته، و به طور تخصصی دورههای آموزشی اسکلپ در 5 دقیقه، در بورس کالای شیکاگو ارائه کرده و همچنین به صورت دائمی در برنامههایی مثل مانی شو و کنفرانسهای بین معامله گران سخنرانی میکند و تا کنون به دهها هزار نفر آموزش داده که چگونه معامله کنند.
کتابها و کورسهای آموزشی او تا کنون به بسیاری از زبانها ترجمه شده است. مجله معروف و پرفروش فیوچرز، لقب “معاملهگر معامله گران” را به البروکس اعطا کرده که در برند شخصی آقای البروکس تاثیر بسزایی داشته است.
سبک آقای البروکس، در حقیقت ورژن پیشرفته یتحلیل تکنیکال کلاسیک بدون اندیکاتورها و اسیلاتور هاست که احتمالا اکثر ما تحلیل تکنیکال کلاسیک را با نام جان مورفی و کتاب معروف تحلیل تکنیکال او میشناسیم. پرایس اکشن ال بروکس را میتوان یکی از جامعترین آرشیوهای پرایس اکشن و دایرة المعارف پرایس اکشن کلاسیک در جهان دانست سبکی منعطف بر مبنای خوانش ساختارهای قیمت، الگوهای قیمتی و رفتاری که کندلها از خود نشان میدهند.
همراهی با نمودار به صورت کندل به کندل کاریست که آقای البروکس آنرا آموزش میدهد. او سعی میکند با کندل شناسی در دل شناخت روندها، احتمالات را به نفع خریدار یا فروشنده تغییر دهد و به خرید و فروش حکم دهد. آقای بروکس با مفهوم سازیهای جدید مانند پرچم نهایی یا Tbtl(ده کندل، دو لگ) و بسیاری از این دست، سعی میکند رفتار قیمت بر روی نمودار و همچنین فرکتال و حرکات تکراری قیمت را برای ما به سادگی توضیح دهد. آقای بروکس معلمی صبور و آرام است که شمرده سخن میگوید و با مثالهای فراوان از گذشته بازار مطلب را برای شاگرد جا میاندازد.
در این دیدگاه پرایس اکشن هدف نهایی رسیدن به ستاپهای منعطف و در عین حال شفاف بدون ایجاد هیچ گونه پیش داوری بر روی قیمت است.
در نقدها و بررسیهای قبلی به این موضوع پرداختیم که بسیاری از سبکها در ایجاد تعادل، میان مکانیکی بودن استراتژیها و وجود انعطاف ناتوان هستند این تعادل در سبک جناب بروکس کاملا مشهود است و معامله را به دنبال کردن کندل به کندل بازار سوق میدهد که در نهایت با ایجاد انتظارات منطقی و نکات کاربردی در معامله، سوددهی این سبک قطعی شمرده میشود.
بزرگترین ضعف این سبک را میتوان عدم درک درست و عمیق از سطوح و نواحی دانست. در سبک جناب بروکس هیچ گونه ارتباطی میان سیکلهای بازار و سطوح وجود ندارد همچنین این سبک از عدم وجود درک مناسب در مباحث مولتی تایم فریم رنج میبرد و به طور کلی سبک آقای البروکس در مبحث ساختارهای حرکت قیمت و تشکیل الگوها و همچنین بررسی کندلها و قدم به قدم پیش رفتن با بازار پیشگام بوده اما نقش کم رنگ سطوح در تحلیلهای این سبک به چشم میخورد که با ترکیب این سبک با سبکهایی که توانایی مولتی تایم خوبی دارند و توجه ویژه به سطوح شده توصیه میشود (سبک آقای آلفونسو مورنو) هرچند که این سبک به تنهایی برای به سود رسیدن کافیست.
ویژگی های مثبت سبک البروکس
- دوره ی جامع و با فرم خوب در سطح یک دایرة المعارف کامل
- سبکی توانا در اسکلپ
- خوانش کندل به کندل بازار
- آرایش قیمتی و الگوهای قیمتی و دیدگاه گرفتن از آنها
- در نظر گرفتن سیکل های بازار
- استراتژی های کارا مبتنی بر شناخت کندل ها
- دیدگاه پویا و مفهومی
- پیش رفتن قدم به قدم با قیمت
- همراهی با مومنتوم قیمت
- کلاسیک پیشرفته و نگاه ساده به بازار
ویژگی های منفی سبک البروکس
- عدم وجود ارائه ی مقیاس برای سنجش تایم فریم لگ، روند و سطوح
- عدم وجود درک صحیح از مفهوم تایم فریم نواحی و تاثیر آنها بر سیکل بازار (پیوت، عرضه و تقاضا)
- عدم پرداخت به نواحی مهم قیمتی
- عدم پرداخت علمی و عمیق به مباحث روانشناسی معامله گر
چرا پرایس اکشن محبوب است؟
محبوبیت پرایس اکشن را میتوان به تطبیق پذیری آن در بازارها و بازههای زمانی مختلف نیز نسبت داد. چه سهام، فارکس، کامودیتیها یا حتی ارزهای دیجیتال، اصول تحلیل پرایس اکشن را میتوان به صورت جهانی به کار برد. علاوه بر این، میتوان آن را با سبکهای مختلف معاملاتی مانند معاملات روزانه، معاملات نوسانی کوتاه مدت (اسکلپ) یا سرمایهگذاری بلندمدت سازگار کرد. این انعطافپذیری به معاملهگران اجازه میدهد تا از تکنیکهای پرایس اکشن استفاده کنند که با بازارها و بازههای زمانی مورد علاقهشان همخوانی دارد و آن را به یک رویکرد گسترده و قابل انطباق تبدیل میکند.
علاوه بر این، تجزیه و تحلیل پرایس اکشن به دلیل توانایی آن در ارائه سیگنالهای به موقع و دقیق بسیار مورد توجه است. با نظارت دقیق بر الگوها و شکلگیریهایی که در نمودار قیمت ظاهر میشوند، معاملهگران میتوانند نقاط ورود و خروج را برای معاملات شناسایی کنند. تمرکز بر حرکات قیمت به معامله گران کمک میکند تا بازار اساسی را تشخیص دهند.
اکثر معامله گران بر این باورند که بازار از یک الگوی تصادفی پیروی میکند و هیچ راه روشن و منظمی برای تعریف استراتژی وجود ندارد که همیشه کارساز باشد. با ترکیب ابزارهای تحلیل تکنیکال با تاریخچه اخیر قیمت برای شناسایی فرصتهای معاملاتی بر اساس تفسیر خود معاملهگر، معاملات پرایس اکشن محبوبیت زیادی در جامعه معامله گران به دست آورده است.
پرایس اکشن (Price Action) در مقابل اندیکاتورها
به طور کلی تحلیل تکنیکال بوسیله اندیکاتورها و همچنین استفاده از رویکرد پرایس اکشن، طرفداران و مخالفان خاص خود را دارد. نکته حائز اهمیت این است که نمیتوان با قطعیت گفت که کدام رویکرد بهتر است. هرکدام از این رویکردها، مزایا و معایب خاص خود را به همراه دارند. در ادامه به مزایای کلیدی پرایس اکشن نسبت به استفاده از اندیکاتورها، اشاره میکنیم.
- مطالعه مستقیم: پرایس اکشن به مطالعهی مستقیم قیمتها از طریق کندل استیکها و نمودارهای میلهای میپردازد، در حالی که اندیکاتورها اطلاعات قیمتی را با استفاده از فرمولهای خاص تحلیل میکنند.
- سرعت عمل اندیکاتورها در مقایسه با پرایس اکشن: به طور کلی اندیکاتورها کندتر از پرایس اکشن هستند، زیرا اندیکاتورها نتایج قیمتی گذشته را تحلیل میکنند در صورتی که پرایس اکشن وضعیت حال حاضر قیمت را بررسی میکند.
- پرایس اکشن برای مبتدیان: پرایس اکشن گاهی اوقات به عنوان روشی سادهتر برای مبتدیان تلقی میشود. اما تحلیل دقیق آن میتواند پیچیده باشد و نیازمند درک عمیقی از نحوهی حرکت قیمتها و تحلیل کندل استیکها است.
- پرایس اکشن در مقایسه با چارتهای اندیکاتوری: برخی معتقدند که استراتژیهای پرایس اکشن چارتهای خلوتتری در مقایسه با چارتهای حاوی اندیکاتورهای متعدد دارند. با این حال، استفاده صحیح از اندیکاتورها میتواند به تحلیل دقیقتر کمک کند.
در نهایت، انتخاب بین پرایس اکشن و اندیکاتورها بستگی به سبک، ترجیحات و دانش فردی معاملهگر دارد. هر دو روش میتوانند مفید باشند، اما نیازمند درک صحیح و تجربه در استفاده از آنها هستند.
پرایس اکشن کلاسیک و مدرن چیست؟
پرایس اکشن کلاسیک به رویکرد سنتی تحلیل حرکت قیمتها در بازارهای مالی بر اساس الگوهای تاریخی و سطوح قیمت اشاره دارد. معاملهگرانی که از تکنیکهای پرایس اکشن کلاسیک استفاده میکنند بر شناسایی سطوح حمایت و مقاومت کلیدی، خطوط روند و الگوهای نمودار تمرکز میکنند تا تصمیمات معاملاتی آگاهانه بگیرند و تاکید بر درک روانشناسی بازار و رفتار خریداران و فروشندگان است. تکنیکهای پرایس اکشن کلاسیک برای دههها مورد استفاده قرار گرفتهاند و ریشه در اصول تحلیل تکنیکال دارند و پایهای محکم برای معاملهگران فراهم میکنند.
از سوی دیگر، پرایس اکشن مدرن استراتژیها و تکنیکهای نوآورانه و پیشرفته را برای تجزیه و تحلیل حرکات بازار در بر میگیرد. با ظهور سبکهای نو، تکنیکهای جدیدی از پرایس اکشن مدرن شامل سبک وایکوف، اسمارت مانی و … میشود. با استفاده از مقادیر زیادی از استراتژیها و تکنیکهای جدید هدف پرایس مدرن شناسایی الگوها و روندهایی است که ممکن است توسط معاملهگران مورد توجه قرار نگیرد. این تکنیکها یک رویکرد کمی و مبتنی برای تجزیه و تحلیل حرکت قیمت ارائه میدهند.
در حالی که تکنیکهای عمل قیمت کلاسیک امتحان خود را پس دادهاند، رویکردهای پرایس اکشن مدرن آن را بهینه میکند. با ترکیب نقاط قوت هر دو رویکرد، معامله گران میتوانند از تجزیه و تحلیل جامع تغییرات قیمت بهرهمند شوند و تصمیمات معاملاتی آگاهانهتری اتخاذ کنند. تکنیکهای پرایس اکشن کلاسیک میتوانند پایه محکمی برای درک پویایی بازار فراهم کنند، در حالی که تکنیکهای پرایس اکشن مدرن پتانسیل بهبود دقت و کارایی را ارائه میدهند. در نهایت، انتخاب بین تکنیکهای پرایس اکشن کلاسیک و مدرن به ترجیحات فردی و نیازهای خاص معاملهگران بستگی دارد.
مزایا و معایب استفاده از پرایس اکشن
پرایس اکشن در معاملات به تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در نمودار، بیتوجهی به اندیکاتورها یا سایر ابزارهای تحلیلی اشاره دارد. این استراتژی معاملاتی دارای مزایا و معایبی است که در این بخش مقاله به آن میپردازیم.
مزایای معاملات پرایس اکشن
- پرایس اکشن به شما کمک می کند تا در زمان واقعی معامله کنید. این موضوع در چارچوب زمان واقعی به شما برتری می دهد زیرا شامل اندیکاتورها نمی شود که بیشتر آنها ماهیت عقب مانده دارند زیرا با استفاده از داده های قیمت و حجم گذشته به دست می آیند.
- همانطور که قبلاً توضیح داده شد، درک عملکرد قیمت کار آسانی است زیرا شما فقط به نقاط داده قیمت نگاه می کنید که شناسایی آن را آسان می کند.
- اگر بتوانید درک کنید که کجا حمایت و مقاومت را ترسیم کنید، معاملات قیمت برای شما بسیار آسان خواهد شد. معامله گران زیادی وجود دارند که از دستهای از اندیکاتورها استفاده میکنند و سپس شناسایی میکنند که سفارش خرید و فروش را کجا قرار دهند، که به ویژه برای تازه واردان به یک مانع تبدیل میشود، زیرا معامله فقط با اندیکاتورها معامله گران را بهم ریخته میکند.
- اصول اصلی معاملات پرایس اکشن مانند روندها، حمایت و مقاومت از سالهای پیش مورد آزمایش قرار گرفتهاند و معامله گران آن به این نتیجه رسیدند که این استراتژی های معاملاتی با استفاده از پرایس اکشن در بازار خوب عمل میکند.
- با استفاده از مفهوم حمایت و مقاومت در پرایس اکشن که قلب و ستون فقرات معاملات قیمت است، میتوانید مناطق تقاضا و عرضه مناسب را مشاهده کنید و به راحتی سطوح ورود و خروج را برای معاملات خود شناسایی کنید.
معایب معاملات پرایس اکشن
- پرایس اکشن اغلب سیگنالهای متفاوتی در بازههای زمانی مختلف میدهد، که ممکن است برای تازه واردان سردرگمی ایجاد کند. به عنوان مثال، در مورد سهام خاصی که در بازههای زمانی مختلف تجزیه و تحلیل میشود، ممکن است معامله گری یک الگوی کندل استیکی ماروبزو صعودی ببیند و معامله گری دیگر ممکن است آن را یک الگوی شکست جعلی مشاهده کند. به خاطر این موضوع متعاقباً باید بسیار محتاط بود.
- استفاده از پرایس اکشن همیشه سیگنال های درستی را به شما نمی دهد. اینطور نیست که بتوانید از هر معامله ای که انجام می دهید سود کسب کنید، بنابراین باید یاد بگیرید که با سیگنال های نادرست بمانید و آن هارا بپذیرید.
- تعداد فرصتهایی که به دست میآورید در صورت معاملات پرایس اکشن در مقایسه با معاملات بر اساس اندیکاتورها بسیار کم خواهد بود. پس باید مطمئن شوید که منتظر فرصت مناسب خواهید بود و سپس به آن عمل کنید. از این رو اغلب گفته می شود که معاملات قیمت یک بازی انتظار است و نیاز به صبر دارد.
- شخصی که کاملاً در معامله گر تحلیل تکنیکال تازه کار است، ممکن است معاملات قیمتی را با استفاده از پرایس اکشن در قالب الگوهای شمعی یا نموداری صعودی و نزولی در مقایسه با معاملات مبتنی بر اندیکاتور دشوار بداند.
در نهایت، شما باید ببینید که کدام سیستم و سبک برای شما بهتر کار می کند و بر اساس آن باید تصمیم بگیرید که کدام سبک معامله برای شما مناسب است.
جمعبندی
در نتیجه، درک و استفاده از پرایس اکشن در بازارهای مالی برای معامله موفق بسیار مهم است. با طیف گستردهای از ابزارها و سبکهای موجود برای تجزیه و تحلیل حرکات قیمت، توانسته بازار را به خوبی درک کند و با توجه به شناسایی بازیگران بازار عملکرد خوبی از خودش به جا بگذارد. این روش که به پرایس اکشن معروف است، نقاط ورود و خروج را بر اساس الگوها و روندهای مشاهده شده در بازار شناسایی میکند.
با استفاده از استراتژیهای پرایس اکشن، معاملهگران میتوانند تصمیمات آگاهانه بگیرند و شانس خود را برای دستیابی به نتایج سودآور افزایش دهند. برای معامله گران مهم است که به یادگیری و توسعه درک خود از عملکرد قیمت ادامه دهند تا در دنیای پویای معاملات مالی پیشرو باشند. اگر شما سوالات بیشتری درباره پرایس اکشن و نحوه استفاده آن در بازارهای مالی داشتید میتوانید با متخصصین ما در گروه ای تی بی همراه باشید.
خیر. به زبان ساده، معاملات پرایس اکشن تکنیکی است که به معاملهگر اجازه میدهد تا به جای تکیه بر اندیکاتورها، بازار را بخواند و تصمیمات معاملاتی را بر اساس حرکتهای اخیر و واقعی قیمت بگیرد. حال سبکی هایی از پرایس اکشن وجود دارد که از اندیکاتورهایی مانند ADX برای تشخیص نقطه ورود به معاملات استفاده کنند.
بله همینطور است. تحلیل تکنیکال از دادههای بازار از جمله قیمت، اندیکاتورها، حجم و زمان استفاده میکند. پرایس اکشن معمولاً بر روی قیمت و رابطه آن با زمان (نمودارهای زمان – قیمت) متمرکز است. از این رو، شکلی از تحلیل تکنیکال است.
اصول پرایس اکشن را میتوان در بازههای زمانی مختلف، از نمودارهای کوتاه مدت تا بلندمدت، تطبیق داد و مورد استفاده قرار داد و هیچ محدودیتی در تایم فریمها ندارد. از این رو پرایس اکشن به عنوان یک معاملاتی میتواند در هر چارچوب زمانی استفاده شود.
ثبت دیدگاه شما
(پاسخ دادن)
برای ثبت نظرات، اصول اخلاقی را رعایت کرده و از بکار بردن کلمات نامناسب پرهیز نمایید.
اولین دیدگاه را ثبت نمایید.